جدول جو
جدول جو

معنی ام الهناء - جستجوی لغت در جدول جو

ام الهناء(اُمْ مُلْ هَُ)
دختر ابومحمد عبدالحق قاضی مریه. از زنان شاعر اندلس و دارای طبعی وقاد و بدیهه گو بود. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 257 و خیرات حسان ج 1 ص 65 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1038 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مُلْ بَ)
دختر حافظ تقی الدین محمد بن محمد بن فهد هاشمی واهانی. از محدثان مشهور و از مشایخ جلال الدین سیوطی، و بمناسبت بزرگواری به ست قریش مشهور بود. (از ریحانه الادب ج 8 ص 292). واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
بنت صفوان از زنان شاعر عرب و پدرش از انصار علی بن ابی طالب (ع) او را اشعاری است درباره جنگ صفین و در مرثیۀ علی بن ابی طالب (ع). رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 209 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ هِمْ بِ)
خر ماده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُنْ نِ)
دختر عبدالمؤمن. از زنان شاعر عرب بود. طبعی موزون داشته و اشعاری آبدار میگفته است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 255 و خیرات حسان ج 1 ص 61 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُظْ ظِ)
میدان. (ناظم الاطباء). زمین هموار. دشت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُسْ سَ)
کهکشان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ)
ام الرقیق. (ناظم الاطباء). رجوع به ام الرقیق و ’ام ّ’ شود، دلو. (المرصع)
لغت نامه دهخدا